گفتگو با امیر هوشنگ عباسیان، هنرمند شیرازی

به گزارش نشریه گابریک، امیر هوشنگ عباسیان معتقد است: بخاطر مسائل و مشکلات و گاها بیماری نتوانستم به حد مطلوب از نظر کمی و کیفی فعالیت کنم ولی در کل راضی هستم.

عباسیان ادامه داد: اوایل در تئاتر مشغول به بازی شدم و با اساتیدی نظیرِ رحیم هودی، نادر شهسواری و شمس الافاق شفیعی همکاری داشتم تا اینکه در سال ۸۰ به پیشنهاد برادر کوچکتر در فیلمی با مضمون مذهبی، در نقش منفی بازی کردم. بیاد دارم همان اوایل بخاطر فیلمی ماشین خود را فروختم تا فیلم به سرمنزل برسد و خوشبختانه فیلم خوبی از آب درآمد و بازخوردهای خوبی هم در همان سال ها داشت.

اواسط دهه ی هشتاد به دلیل مسائل مالی و معاش زندگی چند سالی از سینما فاصله گرفتم تا اینکه در اوایل دهه ی نود با حضور در سریال های “کوچه هفت پیچ” به کارگردانی علی نیکومنش، “سری اولی ها” به کارگردانی مصطفی نامجو و تله فیلم های “سایه پدر” ، “نامه ی پر دردسر” و “واتاب”، دوباره به این عرصه بازگشتم.

پس از مدتی متوجه شدم بازیگری دیگر توانِ ارضایِ مرا ندارد و در پشت صحنه ی فیلم ها به عنوان تهیه کننده، بازیگردان و مدیر تولید مشغول شدم. مدتی به ساخت و تهیه کنندگی آثار مستند روی آوردم که آثاری نظیر مستندهای کوتاه “حماسه ی مردمی” ، “حرف دل” و “علومت” تولید کردم.

این بازیگر شیرازی در ادامه گفت: اوایل دهه ی نود بنا به دلایلی دوباره از این عرصه فاصله گرفتم ولی به توصیه ی ایرج جمشیدپور نازنین دوباره برگشتم. چند سالی با آقای ایرج جمشیدپور فیلمساز فقید شیرازی کار میکردم که این اواخر هم در تیرماه امسال در تله فیلم “غروب خاموش” به کارگردانی مرحوم جمشیدپور و تهیه کنندگی مهدی جوهری و شمس الافاق شفیعی، به عنوان مدیر تولید و بازیگردان همکاری داشتم.

متاسفانه در یک سال اخیر کرونا جان دو فیلمساز شریف و عزیز این شهر را گرفت، اولی مرحوم نگهدار جمالی مردی عاشق سینما که با کمترین هزینه و امکانات فیلم های وسترن میساخت و دومی هم مرحوم جمشیدپور که صبر و بردباری او در صحنه ی فیلمبرداری زبانزد عام و خاص بود.

به یاد دارم روزی با مرحوم جمشیدپور گپ و گفتی درباره ی اسم فیلم میزدیم، من معتقد بودم وجه تسمیه ی تله فیلم غروب خاموش با مضمون این فیلم تطابق ندارد ولی مرحوم جمشید پور مصرانه به “غروب خاموش” تاکید ورزید و همین غروبی خاموشی شد برای این پیشکسوت عرصه ی فیلمسازی در شهر شیراز و مجال ساخت همکاری بعدی ما در تله فیلم “مرگ آرزوها” را از ما گرفت.

عباسیان در ادامه با زبانی تند افزود: چرا من بعد از این همه فعالیت هنری نباید بیمه باشم؟

چرا یکی مثل من که عاشق این هنر هستم، باید به قیمت از دست دادن همه چیز برام تموم بشه؟

_چرا آن طوری که باید و شاید به هنر و هنرمند بها داده نمیشه؟

_چرا نظارت درستی نیست که هر کسی نتونه از اقصی نقاط ایران وارد شیراز بشه و فضای هنری رو متشنج کنه؟

_چرا هنوز که هنوزه بر سر مسئله ی قطعه ی هنرمندان در دارالرحمه ی شیراز بحث و جدل است؟ و هزاران هزار چرای دیگر که لاینحل باقی مانده.

این بازیگر شیرازی در پایان ضمن تقدیر ویژه از فعالان راستین فرهنگی و هنرمندان حقیقی شهر شیراز ، گفت: به قول شاملوی بزرگ: «تعهد در ذات هیچ هنری نیست؛ این هنرمند است که باید متعهد باشد یا نباشد.» به عقیده ی من این جمله رو باید تک تک هنرمندا سرلوحه ی فعالیت هنری خود قرار بدن.

من همیشه توصیه کردم به اتحاد و همدلی، جامعه ی هنری بسیار بی دفاع و کوچکه، باید پشت تا پشت هم باشیم و از هم حمایت کنیم، مغرض و کینه ورز نباشیم، شاید این تنها راه بیرون اومدن از این شرایط سخت و فضای کاری در عرصه ی فیلمسازی شهر شیراز باشه.

در انتها از خدا میخوام هر چه زودتر سایه ی سنگین کرونا از سرِ مردم کم شده و به حالت رونق و پویایی پیش از کرونا برگردیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *